اکثر مردم در زمان حیات خود مردند
تجربهای از چالش، تأمل و راهحل در مسیر یادگیری و زندگی
یکشنبهها معمولاً روزی بود که پس از پایان کلاس اصول، سریع وسایلم را جمع میکردم و با عجله به خانه میرفتم تا به بچههایم که تنها بودند برسم. این روند همیشگی بود و من فکر میکردم بهترین کار همین است؛ چون احساس مسئولیت داشتم و میخواستم در کنار فرزندانم باشم.
اما آن روز، ذهنم درگیر موضوعی بود که نمیتوانستم به راحتی رهایش کنم. تصمیم گرفتم کمی متفاوت باشم و بمانم تا درسها را با دوستانم مباحثه کنم. در میانهی بحث، یکی از دوستان گفت که کلاس اخلاق عمومی شروع شده است. در دلم گفتم: «همیشه وقت برای یادگیری اخلاق هست.» اما آن حس درونی که مرا سست میکرد، اجازه نداد همان مسیر همیشگی را ادامه دهم.
جمع کردن وسایلم طول کشید و وقتی به سالن همکف رسیدم، کلاس شروع شده بود. خجالت کشیدم از بین جمعیت رد شوم و به ناچار نشستم و به صحبتهای استاد گوش دادم. استاد حدیثی نقل کرد که مثل پتکی بر سرم کوبیده شد:
«مَنْ یَمُوتُ بالذُّنوب أَکْثَرُ مِمَّنْ یَمُوتُ بالآجال وَ مَنْ یَعیشُ بالإحْسان أَکْثَرُ ممَّن یَعیشُ بالأَعمار»
«آنها که بر اثر گناه میمیرند از آنها که با مرگ طبیعی از دنیا میروند بیشترند و آنها که بر اثر نیکوکاری عمر میکنند از آنها که با عمر طبیعی زندگی میکنند، بیشترند».
این جمله ساده و عمیق، مرا به فکر فرو برد که چقدر در این سالها بیوقفه دویدهام برای کارهایی که حتی برای دنیایم سودمند نبودهاند، چه رسد به آخرت. این دویدن بیوقفه، مرا از رشد اخلاقی و روحی دور نگه داشته بود.
چالش
چالش اصلی من این بود که چگونه میتوانم بین مسئولیتهای روزمره و نیاز به رشد معنوی و اخلاقی تعادل برقرار کنم؟ گذراندن زمان بیشتر با بچهها همیشه بهترین راه نیست، اما ترک آنها هم ممکن نبود و این دوگانگی ذهنم را درگیر کرده بود.
راهحل
با شنیدن آن حدیث و تأمل در آن، فهمیدم که گاهی یادگیری و رشد خودمان و دیدن زندگی از زاویهای تازه، بهویژه در حوزه اخلاق، میتواند تأثیر عمیقتری بر زندگی ما و فرزندانمان داشته باشد. وقتی ما خودمان بهتر شویم، رفتارمان با بچهها هم تغییر میکند و این بهترین هدیهای است که میتوانیم به آنها بدهیم.
نقاط ضعف و قوت
نقاط ضعف:
عجله و تمرکز صرف بر گذراندن زمان بدون کیفیت با فرزندان
غفلت از اهمیت رشد اخلاقی و معنوی در زندگی روزمره
نقاط قوت
پذیرش نیاز به تغییر و یادگیری مستمر
توانایی تأمل و بازنگری در رفتار و اولویتها
استفاده از آموزههای اخلاقی برای بهبود رابطه با فرزندان
نتیجهگیری
این تجربه به من نشان داد که زندگی واقعی، زندگی با احسان و اخلاق است؛ نه صرفاً گذر عمر و انجام کارهای روزمره. رشد و یادگیری ما، بهویژه در زمینه اخلاق، نه تنها خودمان را زندهتر و پربارتر میکند، بلکه بهترین راه برای تربیت فرزندانی سالم و بااخلاق است. شاید گذراندن زمان بیشتر با بچهها همیشه کافی نباشد، اما همراه با رشد درونی و بهکارگیری آموزههای تازه، میتواند زندگی ما و آنها را به بهترین شکل بسازد.